در پاسخ به این سوال که آیا کودک را در جریان مرگ عزیزانش قرار دهیم باید گفت: کودک در نهایت باید بداند که فردی را از دست داده است و آن شخص دیگر پیش او باز نخواهد گشت. بنابراین باید موضوع فوت شخص را به اطلاع او رساند؛ اما نحوه گفتن این واقعه اهمیت بسزایی دارد. بنابراین برای توضیح فوت یک فرد به او اطلاعات دقیق و درستی ارائه دهید اما در نظر داشته باشید که این اطلاعات باید در سطح درک او از واقعه باشد. مثلاً بیان این که مرگ از نظر پزشکی چگونه روی می دهد یا بر مبنای اعتقادات ارزشی ما مسلمانان، سرانجام فردی که فوت می کند چیست، می تواند در ایجاد درک صحیح این موضوع بسیار کمک کننده باشد. همچنین اهمیت بسزایی دارد که از گفتن دروغ و داستان های غیر واقعی در توضیح این موضوع پرهیز شود. از دادن وعده هایی مبنی بر بازگشت فرد، نیز حتماً اجتناب کنید. به عنوان مثال نباید گفت مادربزرگت به مسافرت رفته است، زیرا در چنین شرایطی کودک همواره به امید بازگشتن او از سفر خواهد بود.
برای گفتن ماجرا به کودک مهم است که شخصی مورد اعتماد و دوست داشتنی از نظر کودک که با او احساس راحتی دارد و در عین حال به او اطمینان دارد این خبر را به کودک بدهد. در خصوص زمان هایی که خود کودک نیز در فرآیند فوت شخص حضور داشته است مثلاً در موقعیت تصادف حتی می توان از کادر پزشکی برای توضیح موضوع به کودک کمک گرفت.
مسئله و موضوع چالش برانگیز دیگری که در این باره مطرح است، بردن کودک به مزار فرد متوفی است، این موضوع به سن کودک و نسبت او با فرد فوت شده بستگی دارد. با این حال بعد از 9 سالگی زمان مناسب تری است که کودک بر مزار فرد فوت شده حاضر شود. اما با مراعات حال کودک، ایجاد جو حمایتی و آمادگی ارائه پاسخ های حقیقی و علمی به پرسش های کودک.
کودکان نیز مانند بزرگسالان در مواجهه با فقدان عزیزان خود غمگین می شوند و برای سازگاری با این موقعیت جدید نیازمند درک و پذیرش فقدان هستند بنابراین آن ها به گذشت زمان احتیاج دارند. با این حال واکنش های کودکان با بزرگسالان اندکی متفاوت است. ممکن است آن ها در مواجهه با فقدان بلافاصله واکنشی بروز ندهند و عزاداری یا غمگینی آشکاری نداشته باشند. از این رو، نباید تصور شود که کودک غمگین نیست یا متوجه از دست دادن آن شخص نیست.
همچنین کودک نیز می تواند مانند بزرگسالان در مراسم
ترحیم شرکت کند، در کنار دیگران آیین های سوگواری را تجربه کند تا او نیز
از این شیوه های تخلیه هیجانی بهره مند شود. خصوصاً اینکه کودک با مشاهده
سوگواری و اشک ریختن دیگران می تواند درک کند که دیگران نیز برای آن فرد
ارزش قائل هستند و برای او دلتنگ هستند هرچند که اگر این مراسم در کنار
ارائه توضیحاتی به کودک باشد مناسب تر است تا بهتر درک کند که فرد را دوست
داشتیم و داریم اما دیگر نمی توان او را دید و از این بابت غمگین هستیم. به
علاوه اگر کودک خواست گریه کند نباید مانعش شویم بلکه بهتر است محیط امن و
حمایت گرانه را برایش ایجاد کنیم تا از این لحاظ در آرامش باشد.
با این حال شرکت در مراسمی که برخی افراد برای نشان
دادن احساسات خود از رفتارهایی مانند شیون یا آسیب زدن به خود استفاده
می کنند که موجب وحشت کودک می شود اصلاً توصیه نمی شود. همچنین طبیعی است
که کودک بارها سوال هایی در این زمینه بپرسد و یا سوگواری خود را با
تحریک پذیری یا گوشه گیری نشان دهد. به طور کلی در مواجهه با فقدان یک شخص،
اغلب، مراحلی که برای همه عمومیت دارد طی می شود که شامل شوک، ناباوری،
خشم، غمگینی و در نهایت سازگاری با واقعه است. این فرآیند احتمال دارد که
بین 6ماه تا 2 سال به طول انجامد با این حال رفتارهای افراطی که کارکرد
روزمره فرد را به شدت مختل سازد طبیعی نیست و باید برای ممانعت از آسیب های
احتمالی در چنین شرایطی از راهنمایی یک روان شناس کمک گرفته شود.