زناشویی

فیلم و کتاب صوتی زناشوئی و مطالب زناشویی

زناشویی

فیلم و کتاب صوتی زناشوئی و مطالب زناشویی

فرزندان والدین مقتدر، تعهد زناشویی بالاتری دارند

فرزندان والدین مقتدر، تعهد زناشویی بالاتری دارند
افراد دارای دلبستگی اجتنابی به این تصمیم گیری شناختی رسیده اند که خودشان ارزشمند و دوست داشتنی هستند، و دیدگاهی منفی در مورد دیگران دارند. این افراد در بزرگسالی از صمیمیت و نزدیک شدن به دیگران هراس داشته و از آن دوری می کنند.
در پژوهشی سعی شد رابطه میان «سبک های فرزندپروری، دلبستگی و تعهد زناشویی» در زنان بررسی شود.

در این تحقیق، سبک فرزندپروری با شاخص هایی چون سبک مقتدر، سبک مستبدانه پدر، سبک سهل گیرانه پدر، سبک مقتدر مادر، سبک مستبدانه مادر و سبک سهل گیرانه مادر سنجیده شده و سبک دلبستگی با سه شاخص اجتنابی، ایمن و دوسوگرا سنجیده شده است.

  تفاوت سبک های دلبستگی
اولین نتیجه نشان می دهد سبک سهل گیرانه مادر رابطه منفی معنادار با سبک دلبستگی اجتنابی دارد. رابطه همه سبک های فرزندپروری به جز سبک مقتدر پدر با سبک دلبستگی ایمن، معنادار است که این رابطه برای سبک های مستبدانه پدر و مستبدانه مادر معکوس و برای سبک های سهل گیرانه و نیز مقتدر مادر مستقیم است. رابطه سبک های فرزندپروری مستبدانه پدر، مستبدانه مادر و سهل گیرانه مادر با دلبستگی دوسوگرا نیز مثبت و معنادار است.

رابطه سبک دلبستگی زنان با تعهد زناشویی
دومین نتیجه نشان می دهد سبک دلبستگی زنان متأهل با تعهد زناشویی آنان دارای رابطه معنی دار است؛ یعنی هرچه دلبستگی فرد اجتنابی تر باشد، تعهد اخلاقی او کمتر است.

رابطه میان سبک های فرزندپروری با تعهد زناشویی
سومین یافته تأکید می کند بین سبک های فرزندپروری و تعهد زناشویی زنان متأهل رابطه معنادار وجود دارد. یافته ها حکایت از آن دارند که بین سبک مقتدر پدر و مادر با تعهد شخصی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین سبک های مقتدر پدر، سهل گیر پدر و سهل گیر مادر با تعهد اخلاقی رابطه مثبت معنادار دارند.

هرچه سبک فرزندپروری پدر و مادر مقتدرانه تر باشد، تعهد زناشویی شخصی فرد بیشتر است. همچنین تعهد اخلاقی فرد هنگامی بیشتر خواهد بود که سبک فرزندپروری پدر بیشتر مقتدرانه یا سهل گیرانه باشد و یا سهل گیری مادر بیشتر باشد.

بحث و نتیجه گیری
سبک فرزند پروری مقتدرانه، والدینی را شامل می شود که هم مطالبه گری و هم پاسخ گری بالایی دارند. این والدین هم برای رفتار خودمختارانه و هم برای انضباط ارزش قائلند، زیرا بر این باورند که کنترل منطقی و نیز آزادی حساب شده موجب می شود که کودکان قوانین و اصول رفتارهای صحیح را درونی کرده و در اقبال اعمال خود احساس مسئولیت کنند.

این والدین افزون بر این که گرم و با محبت هستند، کودکان شان را به طرف استقلال سوق می دهند. و دلایل پشت قوانین و تصمیم هایشان را توضیح داده و بده و بستان کلامی را ترغیب می کنند.

کودکان والدین دارای سبک فرزندپروری مقتدرانه در سبک دلبستگی خود، ایمن هستند
این عوامل زمینه ای مناسب را فراهم می کند تا کودک احساس ارزشمندی کرده و والدین خود را به صورت قابل اتکا و در دسترس ببینند. این خصایص گفته شده از ویژگی های افراد دارای سبک دلبستگی ایمن است که خودشان ارزشمند هستند و ارزش مراقبت شدن را دارند و دیگران هم (در اینجا والدین) افرادی مراقبت کننده و پاسخگو خواهند بود که در مواقع لازم حاضر بوده و نیازهایشان را ارضا خواهند کرد. طبیعی به نظر می رسد کودکان والدین دارای سبک فرزندپروری مقتدرانه در سبک دلبستگی خود ایمن باشند.

در تبیین اینکه چرا سبک فرزندپروری مقتدرانه مادر و نه پدر با دلبستگی ایمن ارتباط دارد، می توانیم این مطلب را عنوان کنیم که چون مادران مراقبت اصلی را در قبال فرزندان برعهده دارند و پدرها بیشتر خارج از خانه هستند و چون نمونه پژوهش حاضر سنی بیش از 20 سال داشتند و در آن دوران بیشتر مادران نقش فرزندپروری را به ویژه در سنین کودکی که دلبستگی و الگوهای فعال سازی درونی مرتبط با آن شکل می گیرد، ایفا کرده اند این امر باعث می شود که مادران تأثیر بیشتری بر ایجاد دلبستگی و نوع آن داشته باشند.

والدین سهل گیر، در بعد پاسخ گری بالا ولی در بعد مطالبه گری پایین هستند. یعنی هیچ نوع محدودیت و مقرراتی برای رفتار فرزند خود قائل نیستند. همین امر موجب می شود فرزندان آنها در ویژگی هایی نظیر خودتنظیمی و مسئولیت اجتماعی پایین باشند و می توان گفت که این نوع فرزندپروری در مقایسه با نوع مقتدرانه مضراتی است، ولی به هرحال این نوع والدین در مقایسه با سبک مستبدانه و بی اعتنا رفتارهای فرزندپروری بهتر و مثبت تری دارند و با این که منجر به برخی خصایص منفی در فرزند (نظیر خودتنظیمی پایین و عدم مسئولیت پذیری اجتماعی) می شود، ولی در ایجاد دلبستگی مشکلی ندارند.

سبک دلبستگی سهل گیرانه مادر باعث بالا رفتن سبک دوسوگرا می شود
یافته های دیگری که مرتبط با این فرضیه در پژوهش به دست آمد، این بود که سبک فرزندپروری سهل گیرانه مادر رابطه ای مثبت و معنادار با سبک دلبستگی دوسوگرا(اضطرابی) دارد، به این صورت که سبک دلبستگی سهل گیرانه مادر باعث بالا رفتن سبک دوسوگرا می شود.

افراد دارای سبک دلبستگی دوسوگرا گرایش دارند که دیدگاه کم تر مثبتی در مورد خودشان داشته و در روابط رمانتیک خود اغلب نسبت به ارزش خودشان به عنوان یک شریک زندگی شک داشته باشند. به بیان دیگر، این بعد دلبستگی با الگوی فعال سازی خود در روابط مرتبط است، یعنی این افراد گرایش دارند که در روابط الگوی ضعیفی از خود داشته باشند، نگران آن اند که دوست داشته نشوند یا ترک گردند و در جستجوی اطمینان آفرینی دوباره و تجربه عاطفی منفی هستند. بزرگسالان دارای این سبک ارزیابی مثبتی از افراد دیگر داشته و بر مسئله پذیرش و تأیید از سوی دیگران بسیار ارزش می نهند.

همان گونه که گفته شد والدین سهل گیر در بعد مطالبه گری پایین هستند؛ آنها مقررات ویژه ای را برای انضباط کودک وضع نمی کنند و همه این مسائل شاید باعث این موضوع می شود که کودکان دچار سردرگمی شده و همیشه وابسته به والدین بمانند و اگر والدین مواقعی برای مراقبت در دسترس نباشند، به دلیل اینکه همیشه نیازهای آنها بدون تلاش از سوی خودشان به وسیله والدین ارضا شده است، دچار پریشانی شوند و سبک زندگی اضطرابی را شکل دهند. البته برای تبیین این موضوع که چگونه سبک سهل گیرانه با دلبستگی اضطرابی رابطه دارد، می توان بیان کرد که شاید ویژگی های خود فرزند و حتی چگونگی محیط او (به غیر از والدین) در این رابطه میانجی باشند و باعث نتایج متفاوتی شود. ویژگی مشترک دلبستگی ایمن و اضطرابی این است که هر دو ارزیابی مثبتی از دیگران دارند.

سبک فرزندپروری سهل گیرانه مادر رابطه معکوس و معنادار با سبک دلبستگی اجتنابی دارد
همچنین در نتایج به دست آمد سبک فرزندپروری سهل گیرانه مادر رابطه معکوس و معنادار با سبک دلبستگی اجتنابی دارد. اینگونه افراد بر اثر تجارب کودکی خود در مدل های فعال سازی شناختی به این نتیجه رسیده اند که دیگران پاسخگو نخواهند بود و خودشان باید برای ارضای نیازهایشان تلاش کنند. خود را ارزشمند دانسته و در بزرگسالی نیز از روابط نزدیک و صمیمی فرار کنند.

یافته فرعی دیگر مرتبط با این فرضیه این بود که بین سبک فرزندپروری مستبدانه مادر و پدر با سبک دلبستگی ایمن در دانشجویان رابطه منفی و معنی دار وجود دارد. والدین مستبد برخلاف والدین مقتدر، تحریک پذیر، انعطاف پذیر، زورگو و خشنو  نسبت به نیازهای خود بی توجه هستند. این والدین طردکننده و سرد و در بعد پاسخگری پایین هستند و این خصایص کاملاً در مقابل ویژگی های فرزندپروری مستبد دارای رابطه معکوس با دلبستگی ایمن است؛ یعنی استبداد والدین منجر به کاهش ایمنی دلبستگی در فرزندان می شود.

هم چنین نتایج به دست آمده زابطه مستقیم و معنادار بین سبک فرزندپروری مستبدانه پدر و سبک فرزندپروری مستبدانه مادر با دلبستگی دوسوگرا دردانشجویان متأهل زن را تأیید کرد. سبک فرزندپروری مستبدانه به صورت پایین در پاسخگری و بالا در مطالبه گری مشخص می شوند. این والدین پیروی کردن و کنترل را مورد تأکید قرار می دهند؛ درحالی که بده و بستان کلامی، خودمختاری و استقلال را منع می کنند.

هرچه دلبستگی فرد بیشتر اجتنابی باشد، تهعد اخلاقی او کمتر است
والدین مقتدر یا سهل گیر، سرد و طردکننده هستند و پایین بودن آنها در بعد پاسخگری به این معناست که در مولفه های گرمی عاطفی، حمایت از خودمختاری و ایجاد روابط تقابلی با فرزندان خود، پایین هستند که این خصایص محیطی را فراهم می کند که در آن کودک به این تصمیم گیری شناختی می رسد که شاید او ارزشمند نبوده و مورد اعتماد نیست؛ یعنی در الگوهای فعال سازی درونی در بعد مربوط به خود دیدگاهی منفی شکل می دهد و این تفکر را در سر می پروراند که باید همیشه مطمئن باشد که دیگران حضور دارند تا از وی مراقبت کنند که این از ویژگی افراد دارای دلبستگی اضطرابی یا دوسوگراست.

همچنین بین سبک دلبستگی اجتنابی و تعهد اخلاقی رابطه معنادار معکوس وجود داشت؛ پس هرچه دلبستگی فرد بیشتر اجتنابی باشد، تعهد اخلاقی او کمتر است. افراد دارای دلبستگی اجتنابی در الگوی فعال سازی درونی خود به این تصمیم گیری شناختی رسیده اند که خودشان ارزشمند و دوست داشتنی هستند، ولی این دیگرانند(در اینجا والدین) که کار مراقبت و پاسخگری خود را انجام نمی دهند، در نتیجه دیدگاهی منفی در مورد دیگران شکل می دهند. این افراد در بزرگسالی نیز از صمیمیت و نزدیک شدن به دیگران هراس داشته و از آن دوری می کنند. بنابراین افراد دارای دلبستگی اجتنابی دارای تعهد اخلاقی پایینی هستند.

هرچه سبک فرزندپروری پدر و مادر مقتدرانه تر باشد، تعهد زناشویی شخصی فرد بیشتر است
همچنین یافته ها نشان می دهند بین سبک های فرزندپروری مقتدر پدر و مادر با تعهد شخصی رابطه مثبت معنادار است. تعهد شخصی در ازدواج به این معنی است که فرد خواهان تداوم رابطه است و در این باره احساس فشار و مجبور بودن نمی کند.

همچنین سبک های مقتدر پدر، سهلگیر پدر و سهلگیر مادر با تعهد اخلاقی رابطه مثبت معنادار دارد. بنابراین هرچه سبک فرزندپروری پدر و مادر مقتدرانه تر باشد، تعهد زناشویی شخصی فرد بیشتر است. همچنین تعهد اخلاقی فرد موقعی بیشتر خواهد بود که سبک فرزندپروری پدر بیشتر مقتدرانه یا سهل گیرانه باشد و یا سهل گیری مادر بیشتر باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد